تنهایی
خدای مهربونم خودت خوب میدونی که چقد دوست دارم همه آدمایه مهم زندگیم کنارم باشن و بتونم با تمام قدرت به هر قیمتی که شده حتی به قیمت از دست دادن جونم خوشحالشون کنم و نزارم ذره ای کنار من احساس خستگی کنن
به نظرم گاهی باید رفت برای من هم تلخ ترین قسمت ماجرا رفتنه و تلخترینشم موندن چون نمیتونم برم گفتم که اطرافیانم برام مهم ترن حتی از جونم !!!!
و در نهایت ماندن های تلخی که امیدی برای رفتن نداری و در آخر به یک کلمه میرسی ( تنهایی )
+ نوشته شده در پنجشنبه یازدهم بهمن ۱۴۰۳ ساعت 21:33 توسط رعنا موسوی
|