درسته  مطلب  به این وبلاگ هیچ ربطی نداره اما....!!!!؟؟؟؟؟

 --اما مجبور شدم بنویسم چون امروز از دست یکی از همکلاسیام {سخنگو اعظم}که تو پروفایلمم ذکر کردم ناراحت

وعصبانی بودم و هستم! بابا آخه یه دختر چقد حرفایه بی ربطی میزنه خودشم تو یه محیط آموزشی و

عمومی و همچنین وقته کلاسو میگیره! این یه مورد از امروز

 

 

 

 

--بحث سر اینه که بعضی ما رو اسکل فرض کردن!

اگه فکر می کردن بحثی نبودا،

مشکل اینجاست که به مرحله فرضیه و نظریه هم رسیدن

کم مونده به مرحله اثبات برسن!

حالا به من برخورده!

جاخالی دادم که بهم بر نخوره ها،

ولی حرف این بعضیا اینقدر کش و قوس دار بود که

جاخالی ما افاقه نکرد؛هرجور بود خورد بهمون.

حالا یه چیزایی از آدم می بینن میگن نه بابا...

تعجب می کنن!

حالا بیشتر ازاینا هم به این بعضیا نشون خواهم داد!

*بقیشو نمیشه گذاشت اینجا..................................................{اینم دومین مورد از امروز}